دامنه مسئولیت جانی در جراحات

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/08/26
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: جانی نسبت به آسیب هایی که توسط پزشک و به منظور درمان عضو مجروح مجنی علیه، پدید آمده است و رابطه سببیت مستقیم با رفتار وی ندارد، فاقد مسئولیت است.

رای خلاصه جریان پرونده

ب. ک. به اتهام قتل عمدی مرحوم الف. ح. و ایراد جرح و شرکت در منازعه و حمل و نگهداری سلاح جنگی به نحو غیرمجاز 2 - ب. ف. به اتهام معاونت در قتل عمدی و نگهداری سلاح و مهمات تحت تعقیب دادسرای نظامی خ. قرار گرفته‌اند. شرح واقعه از این قرار است در تاریخ 1392/12/02 در خیابان ا.، خیابان م.، متهم ردیف اول با یک دستگاه خودرو پژو وارد محل شده به جهت اختلاف قبلی با مرحوم الف. ح. به محض رویت وی اقدام به شلیک گلوله از داخل خودرو به سمت وی نموده که تیر اول به او اصابت کرده و نقش زمین شده، در حالی که عده‌ای در حال برداشتن او و اعزامش به بیمارستان را داشته‌اند مجددا برگشته و یک تیر به ناحیه ران الف. ح. شلیک کرده و محل را ترک کرده است. مصدوم به بیمارستان شهداء عشایر خ. منتقل و به علت شدت جراحات معالجات موثر واقع نشده، فوت شده است، بر اثر تیراندازی متهم مذکور سه نفر به نام‌های 1 - ی. ب.م. 2 - م. ب. و ع. ب. مجروح شده‌اند. ی. ب. در برگ 4 پرونده اظهار نموده، اینجانب به قصد خرید از مغازه آقای ع. عزیمت (کردم) که صدای تیراندازی به گوشم رسید و فهمیدم یک دستگاه پژو پارس نوک مدادی اقدام به تیراندازی به طرف الف. ح. نموده که تیر به الف. اصابت نمود خودرو مهاجم به انتهای ب. رفت و مجددا مراجعت کرد و الف. ح. را مورد اصابت گلوله قرار داد که بنده نیز از ناحیه پای راست مجروح شدم، وی تاکید کرده ب. ک. مهاجم اصلی بود که یک قبضه اسلحه کلاش در اختیار داشت و حدودا دو خشاب تیر هوایی و زمینی تیراندازی کرد، وی اظهار کرده با متهم اختلافی نداشته و رهگذر بوده است. م. ب. اظهار نموده در خیابان ب. م. صدای گلوله شنیدم به همراه عمویم ع. ب. به طرف منزل می‌رفتیم که ناگهان یک دستگاه سواری پژو نقره‌ای رنگ که دو نفر سرنشین داشت با اسلحه کلاشینکف به طرف ما تیراندازی کردند که من از ناحیه شکم مجروح شدم و عمویم هم مجروح شده که مردم ما را به بیمارستان منتقل کردند، وی از شناسائی ضارب اظهار بی‌اطلاعی کرده است. ع. ب. نیز اظهاراتی مشابه م. برادرزاده‌اش کرده و اعلام نموده از ناحیه شکم مجروح شده و ضارب را نمی‌شناسد. گزارش پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فرماندهی انتظامی شهرستان خ. حاکی است نامبرده (ک.) در سال جاری با سلاح گرم به سمت یک دستگاه مینی‌بوس در روستای س. بخش ب. تیراندازی کرده که سیزده نفر مجروح شده‌اند و در حال حاضر به اتفاق دو نفر دیگر از محل متواری شده است و در پرونده قبلی با ابداع وثیقه آزاد شده است. کلانتری 14 خ. گزارش کرده است. در تاریخ 1392/11/21 به منظور صلح و سازش بین الف. ح. و س. آ. از یک طرف و ب. ک. از طرف دیگر با حضور جمعی از بزرگان و ریش‌سفیدان محله ا. در منزل م.ش. جلسه‌ای برگزار شده، در همان حین منجر به مشاجره بین آنان درگرفته و منجر به درگیری فیزیکی شده و الف. ح. با چاقو به طرف ب. ک. حمله کرده که با وساطت حاضرین موضوع خاتمه یافته و س. آ. به حمایت از الف. ح. اقدام به تیراندازی هوایی نموده و هر دو نفر متواری شده‌اند، در این گزارش تصریح شده که چند وقت پیش به طرف منزل ب. ک. تیراندازی شده که وی حامل تیراندازی را الف. ح. و س. آ. می‌داند. مجددا در 1392/12/02 ب. ک. جهت ملاقات یکی از دوستانش به ب. رفته که الف. ح. از حضور ب. ک. مطلع شده و با چاقو به ب. حمله کرده و دو جراحت به ک. وارد کرده و ک. متقابلا با سلاح به طرف وی شلیک کرده که علاوه بر الف. ح. دو سه نفر عابر هم مجروح شده‌اند، متعاقبا س. آ. با یک دستگاه سمند سفید رنگ بدون پلاک به طرفداری از ک. به محله رفته و اقدام به تیراندازی کرده است. خانم ر. ب. اظهار نموده بر اثر تیراندازی الف. ک. خودرو وی از ناحیه در جلو و داشبورد خسارت دیده است و خود ناظر به تیراندازی الف. ک. بوده است. ص. د. همسر الف. ح. علیه الف. ک.، ف. ب. و ب. ف. که در مجروح کردن همسرش مداخله داشته‌اند اعلام شکایت کرده و اظهار نموده همسرش در سطح پآیینی از هوشیاری است و حالش وخیم است. بالاخره در تاریخ 1392/12/14 ب. ک. دستگیر شده است در تاریخ 1392/12/09 الف. ح. فوت شده است. الف. ح. فرزند ع.م. برادر مقتول اظهار نموده پدرش در قید حیات است و نابینا و مبتلا به اختلال هواس است در خانه سالمندان صدیق نگهداری می‌شود و مقتول دارای سه فرزند به نام‌های ن. و ن. و ن. می‌باشد که به ترتیب 8 و 9 و 2 ساله می‌باشند. وی اعلام نموده برادرش در خیابان م. با شلیک گلوله سلاح کلاش الف. ک. در خیابان م. از ناحیه شکم و پا مجروح شده و بعد از شش هفت روزه فوت شده است. وی اضافه کرده قاتل با یک دستگاه پژو نوک مدادی به اتفاق ف. ب. و ب. ف. (که مرد اخیر راننده بوده) به محل آمده‌اند و ف. ب. با کلت اقدام به تیراندازی هوایی کرده است. ص. د. همسر مقتول نیز ضمن اعلام شکایت، مطالب الف. ک. را تکرار کرده است. متهم در اولین جلسه تحقیق نزد بازپرس شعبه دوم اظهار نموده، هشت ماه پیش، منزل ما تیراندازی شده بود، به مسافرین یک دستگاه مینی‌بوس تیراندازی شده بود که تعدادی مجروح شدند و بنده در آن هنگام در مرکز ترک اعتیاد بودم و آمدند مرا دستگیر کردند و روانه زندان نمودند. در صورتی که آقای ر. ک. به آن مینی‌بوس تیراندازی کرده بود و پس از مدتی که از زندان آزاد شدم پیگیری تیراندازی منزلم شدم و فکر کردم شاید کار س. آ. و پسرخاله دختری که نزاع قبلی به خاطرش رخ داد باشد موضوع را به الف. ح. گفتم تا الف. رفت س. را به خانه م. ش. آورد آنجا داشتیم صحبت می‌کردیم که الف. ح. چاقو کشید و روی دستم گذاشت و س. به سمت سقف خانه م. ش. شلیک کرد و به طرف بنده هم شلیک کرد که به من اصابت نکرد و بعد الف. ح. و س. آ. دستگیر می‌شوند با وساطت افراد من از شکایتم علیه این دو نفر گذشت کردم. جمعه قبل در حال تماشای تلویزیون بودم ب. ف. به من زنگ زد گفت کجائی؟ گفتم خانه، آمد رفتیم سراغ ف. ب. و سوار ماشین کردم، بعد آمدیم در خانه م. ش. که از زندان آزاد شده بود به دیدنش برویم و به او سر بزنیم، در خانه م. ش. بودیم که الف. ح. و و. خ. هر کدام دو چاقو در دست آمدند و ح. با دو (ضربه) چاقو از ناحیه پشت و دست مرا مصدوم کرد ما زود رفتیم داخل حیاط م. ش.، بعد ف. ب. فرار کرد و توسط ح. چاقو خورد و به طرف پآیین فرار کرد، بنده داخل حیاط ش. ماندم ع. با روسری زخم مرا بست خودم به پلیس 110 زنگ زدم ساعت شاید 9 و 10 شب بود، ب. فرار کرد با تلفن ف. دم در رفتم که به طرف مسجد ا. بروم تا به بیمارستان بروم به محض اینکه سوار شدم از پژو سفید از پ. تیراندازی شد و گفتم ف. نریم بیمارستان تا ببینیم چه می‌شود رفتیم ب. ساعت 2/5 بامداد ب. آمد و گفت من تیراندازی کردم و نمی‌دانم چه کسی مجروح شد و آن‌ها نیز به طرف من تیراندازی می‌کردند (یعنی الف. ح.) می‌گفت س. آ. پسر عموی ف. ب. و عمویش را زده‌اند، ب. تا چهار روز پیش قرار بود خود را معرفی کند و ب. الف. ک. را زده و من در درگیری مجروح شدم توسط الف. ک. و ع. و ف. ب. و ع. رفیق ف. شاهدند. گواهی پزشکی قانونی جرح (نافذتین) پای راست (کف پا) و خردشدگی استخوان ی. بنیادین را گزارش کرده است. ش. ب. یکی از ناظران واقعه تیراندازی ب. ک. از داخل پژو نوک مدادی به مقتول و سپس فاصله گرفتن در محل و مراجعت مجدد و شلیک دوباره به او را تایید کرده ولی از شناسائی راننده اظهار عجز کرده است. متهم در دو جلسه بازجوئی در نیروی انتظامی منکر ارتکاب قتل شده و تیراندازی به سمت مقتول را به ب. نسبت داده است. کارشناس سلاح در معیت پزشکی قانونی از جسد مقتول بازدید، سوراخ بیضوی به قطر 1/05 سانتیمتر با بعد سوختگی در جلوی ران که محل اصابت و حدود گلوله بوده و از عقب بدن با زاویه رو به جلو و راست با ایجاد سوراخی (دارای بخیه بیمارستانی از قسمت بیرونی ران چپ با 6 سانتیمتر فاصله از سوراخ ورود و خارج شده است.) سوراخ دارای بخیه و اقدامات بیمارستانی در پهلوی چپ (ربع فوقانی چپ شکم، روی دنده‌های تحتانی چپ قفسه صدری) با لبه سوختگی حدودا 14 سانتیمتر به بالا از لبه بالای لگن چپ محل اصابت ورود گلوله که به سمت عقب بدن طی مسیر نموده و با زاویه جلو به عقب و چپ به راست و کمی پآیین به بالا از ناحیه پشت کمر چپ با ایجاد سوراخی به قطر 7 سانتیمتر (دارای بخیه و اقدامات بیمارستانی) خارج شده است کارشناس هر دو عارضه را ناشی از اصابت دو گلوله با کالیبر 7/62 میلیمتر سلاحی نظیر کلاشینکف و از فاصله 8 تا 15 متری اعلام کرده است. بازپرس با حضور سه نفر از شهود از متهم تحقیق کرده با وجود اظهارات صریح شهود مبنی بر شناسائی وی و مشاهده شلیک او به مقتول، همچنان انکار کرده است. متهم مجددا در نیروی انتظامی مورد بازجوئی قرار گرفته بعد از بیان برخورد و درگیری مقتول با وی در مقابل منزل ش.، اظهار داشته، ب. فرار کرد رفت ماشین پژو 405 نوک مدادی خود را آورد (س.) در صندلی عقب دراز کشیده بود و من و ف. را سوار کرد، من جلو نشستم و ب. راننده بود و س. ق. و ف. عقب نشسته بودند، ب. یک قبضه سلاح کلاشینکف با خشاب پر به من داد، من اول تیراندازی هوایی کردم تا مردم پخش (پراکنده) شوند و خلوت شود، ب. فریاد زد الف. بغل تیر برق ایستاده است من شروع به تیراندازی به سمت الف. ک. کردم که اول به پایش خورد و داخل جدول افتاد، ب. دور زد به طرف 20 متری برگشت، ب. از آیینه و. ح. را دید که به طرف ما سنگ می‌اندازد دوباره دور زدیم چون الف. ح. پشت سر م. ب. با موتور می‌آمدند، چون من مسلط نبودم، س. ق. اسلحه را از من گرفت و نزدیک 10 تیر به طرف آن‌ها و چند نفر که در مغازه ایستاده بودند تیراندازی کرد و از شهر خارج شدیم به ب. رفتیم... وی نزد بازپرس منکر شده است. در جلسه بعد نزد بازپرس تیراندازی هوایی و شلیک به پای مقتول را پذیرفته و تیراندازی‌های بعدی را به س. ق. نسبت داده است. ب. ف. با اعطاء نیابت بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی خ. به دادسرای عمومی ب. دستگیر و نزد دادیار شعبه دوم دادسرای مذکور اظهار نموده با خودرو خود با تماس تلفنی ب. ک. به ب. رفته خاله‌اش با او تماس گرفته که به خانه برود ماشین را به ب. سپرده و رفته منزل، ب. با گوشی ع. ذ. با او تماس گرفته و از او خواسته است خود را برساند آژانس گرفته و در پلیس راه ک. به آنان ملحق شده و دیده است خون داخل ماشین ریخته و ب. تلفنی به او گفته بود که با الف. درگیر شده و با اسلحه به او زده و فکر می‌کند بمیرد به ب. رفته ب. اسلحه را به ع. ذ. داد، همان شب ف. ب. و ب. از وی جدا شده و با پرشیا سفید به تهران رفته‌اند و او به منزلش رفته است. از ع. ذ. تحقیق شده اظهار نموده داخل آژانس بوده با تماس تلفنی ب. سراغ او رفته، ب. به او گفته تو که گواهینامه داری بیا بریم خ. هر چقدر در روز درمی‌آوری بهت می‌دهم، رفتیم که ایشان ماشین را به ب. می‌دهد، ب. گفت بریم به دوستم سر بزنیم خودم می‌رسونمتون ب. بالاخره در منزل م. رفته‌اند او برای قضای حاجت به داخل حیاط رفته و بعد از رفع حاجت متوجه مجروح شدن ب. از ناحیه کتف و دست شده حالش بهم خورده و برایش آب قند آورده‌اند، ب. پشت فرمان نشسته و ب. بغل دستش و او روی صندلی عقب دراز کشیده که بعد از طی مسافتی صدای تیر شنیده و ترس و وحشت او را گرفته، تصور می‌کرده از ناحیه دیگران است، ب. از این حالت ترس او تعجب کرده و او را به باد مسخره گرفته به سرعت از خ. خارج شده‌اند و اسلحه روی پای ب. بوده در ب. اسلحه را به او داده‌اند که در چالان چولان به ر. بدهد، که آدرس وی را به ماموران آگاهی داده و آن را کشف کردند. وی تصریح کرده پژو بژ رنگ متعلق به ب. بوده که در ید ب. قرار داشته و رانندگی آن را ب. عهده‌دار بوده است. قابل ذکر است ماموران با راهنمائی وی به چالان چولان رفته‌اند و ر. ر. که مغازه سوپر مارکت داشته با یک قبضه سلاح کلاشینکف با خشاب خالی به شماره... دسته تاشو را تحویل مامورین آگاهی داده است. از ب. ف. تحقیق شده مطالبی قریب به مضامین و جهات و اظهارات ع. ذ. بیان کرده و تاکید کرده است که بعد از برخورد الف. ح. با ب. و زخمی کردن وی به پ. و محله ا. رفته‌اند، ب. الف. را که پشت تیر چراغ برق بوده مورد هدف قرار داده سپس دور زده‌اند و برگشته الف. را که با م. ب. با موتور در حرکت بوده‌اند مشاهده کرده‌اند، ب. حدود بیست تیر به طرف او (مقتول شلیک کرده که چند نفر از عابران هم مجروح شده‌اند) و سپس از شهر خارج شده‌اند ب. به ف. و ع. ع. معروف به ع م. زنگ زده و به او گفته بیا بریم ب. تا زخم را بخیه کنیم آمد و در دوراهی ب. به ما ملحق شدند و رفتیم منزل ع. ش. در خیابان س. تا زخم‌های ب. را پانسمان و بخیه کند بعد ف. و ب. از ما جدا شدند و اسلحه را ب. به رسم امانت نزد ع. ذ. گذاشت که بعد از دو روز آن را به ر. داده است وی اضافه کرده ب. سلاح مورد بحث را از ح. س. در پمپ گاز گرفت و هرگونه شلیک با سلاح مذکور را انکار کرده است. سلاح مکشوفه به همراه تعداد ده عدد پوکه سوزن خورده حاصل از تیراندازی آزمایشی به پلیس آگاهی ارسال که با 5 عدد پوکه جنائی ارسالی قبلی مورد آزمایش میکروسکوپی قرار گیرد. ب. ف. نزد بازپرس شعبه محترم شرح واقعه را اعم از آمدنش از ب. به خرم‌آباد و رفتن در منزل ش. درگیری ب. با الف. ح. و مجروح شدن با چاقو توسط الف. ح. و رفتن به پمپ گاز و گرفتن اسلحه از منزل س. و رفتن به ب. م. و شلیک‌های پی در پی ب. و هدف قرار دادن مقتول در دو وهله، را بیان کرده است. خانم ز. س. به عنوان وکیل مدافع ب. ک. با ارائه قرارداد وکالت خود را به بازپرسی معرفی کرده است و م. ج.ف. وکالت ب. ف. را به عهده گرفته است. در مواجهه حضوری بین ب. ف. و ب. ک.، ف. مطالب پیش‌گفته را تکرار می‌کند، ب. اظهار می‌دارد به ب. زنگ نزده، ماشین را ب. و ع. ذ. آورده‌اند که به الف. ح. بدهند بالاخره وی رفتن به در منزل ش. و درگیری با مقتول و جراحت برداشتن خود و سپس سوار شدن به ماشین پژو با رانندگی ب. و سرنشینی ذ. و تیراندازی (وهله اول) به مقتول و مجروح کردن وی از ناحیه پا و دور زدن و برگشتن به محل استقرار اولیه مقتول را پذیرفته ولیکن اظهار نموده تیرهای بعدی را ب. به طرف مقتول شلیک کرده است. متهمان مطالبی در مورد فروش مواد مخدر بیان کرده‌اند که از موضوع گزارش خارج است. گواهی حصر وراثت مرحوم الف. ح. که وراث وی را م. ع. ح. پدر و ص. د. و سه فرزند معرفی کرده است ضمیمه پرونده شده است. به دستور بازپرس رئیس اداره مبارزه با جرائم جنائی جهت تحقیق محلی راجع به فرد تیرانداز به محل واقعه مراجعه کرده، اهالی به ملاحظات عشیره‌ای یا ترس از متهم از ابراز حقایق خودداری کرده صرفا اظهار نموده‌اند تا صدای تیراندازی شنیده‌اند، صرفا یک نفر اظهار نموده بر حسب مسموعات ب. ک. تیراندازی کرده است. پدر مقتول در تاریخ 1393/02/04 درگذشته و وراث او منحصر به م. و ف. و الف. ح. می‌باشند. خانم ص. د. همسر مقتول به سرپرستی (قیومت) ن. (متولد 1384/03/02 ) و ن. (متول 85/5/22 ) و ن. متولد 1391/05/16 منصوب شده است. ب. ف. در آگاهی اظهار نموده در زندان از ناحیه م. ب. تهدید شده بوده که اظهارات قبلی را بیان کرده واقعیت اینست که سلاح را آن روز از خانمی به نام م. ر. در پ. تحویل گرفته و در صحنه جرم بعد از تیراندازی اولیه ب. به مقتول در بازگشت مجدد به محل او سلاح را گرفته، چند تیر هوایی شلیک کرده به طرف مقتول هم تیراندازی کرده است، فردی به نام ع. ع. نیز خود را به آگاهی معرفی و اظهارات ب. را تایید کرده و اضافه نموده موقعی که به ب. و ب. در ب. ملحق شده‌اند، ب. گفته است دیدی چطور الف. را کشتم و ب. یاد بگیر من من مثل یک وسترن آمریکائی تیراندازی کردم و ب. و ب. با هم درگیر شدند و ب. گفت نگذاشتی چند ماه هم از آزادی‌ام بگذرد قتلی روی دستم گذاشتی!! در بازسازی صحنه متهمان به بیان ما وقع پرداخته‌اند، ب. ک. تیراندازی در وهله دوم را به ب. نسبت داده، ب. اظهارات اولیه خود را که حاکی از رانندگی او تیراندازی پی در پی ب. ک. است، تکرار کرده است. جسد مقتول مورد معاینه پزشکی قانونی قرار گرفته، آثار ورود گلوله از پهلوی چپ به صورت سوراخ بخیه شده روی دنده‌های تحتانی چپ قفسه صدری و آثار خروج گلوله به صورت جراحتی با لبه‌های نامنظم در قسمت خلفی چپ قفسه صدری به طول تقریبی 7 سانتیمتر بر روی دنده‌های تحتانی در معاینه اندام‌های تحتانی آثار ورود گلوله به صورت بیضی شکل در ثلت میانی قدامی ران چپ به ابعاد 1 ×./ 5 سانتیمتر مشهود و علت فوت اصابت گلوله و عوارض ناشی از آن اعلام شده است. ص. ب. از بابت قیمومیت فرزندانش تقاضای قصاص نفس ب. ک. و مجازات ب. ف. و ف. ب. را کرده است. م. ح. و ف. ح. خواهران و الف. ح. برادران مقتول تقاضای قصاص ب. ک. و مجازات ب. ف. و ف. ب. را که تیراندازی هوایی کرده و مانع میانجیگری شده، را کرده‌اند. ی. بنیادین مجروح حادثه ضمن بیان واقعه علیه ب. ک. اعلام جرم و شکایت کرده و خواستار رسیدگی شده است قبال ذکر است وی تاکید کرده که ب. راننده بوده و ب. ک. در دو مرحله تیراندازی کرده است. م. ش. مراجعه ب. ک. و ب. ف. و ف. ب. یک نفر ناشناس به در منزل وی و درگیری الف. ح. با ب. و مجروح کردن وی با چاقو از ناحیه کتف و کمر و مجروح شدن الف. ح. توسط ف. ب. و رفتن آنان با پژو نوک مدادی ب. ف. شنیدن صدای تیر را گواهی کرده است. نظر نهایی پزشکی قانونی در مورد ی. ب. ارش خردشدگی استخوان کتف پا و آسیب عصب کوچک زیر آن را معادل 4 % دیه و ارش آسیب بافت نرم در اثر عمل جراحی ثابت‌سازی معادل یک درصد دیه کامل اعلام کرده است. ب. ف. در آخرین دفاع ضمن انکار هرگونه تیراندازی در مورد معاونت در قتل اظهار نموده راننده‌ای بیش نبوده و موقعی که ب. کلاش را از داخل گونی بیرون آورده متوجه شده که اسلحه است بار دوم که خشاب را عوض کرده و دوباره تیراندازی کرده او و ع. ذ. وی را منع کرده‌اند ولی گوش نکرده است. پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه ارسال و به شعبه اول دادگاه کیفری استان ارجاع شده است. دادگاه (که به دادگاه کیفری یک) تبدیل شده در تاریخ 1394/06/03 (بدون رعایت مقررات مواد 387 و 388 و 389 آیین دادرسی کیفری) جلسه رسیدگی با حضور نماینده دادستان و اولیاء‌دم و قیم صغار مقتول و مصدوم حادثه و متهمان و وکلای مدافع آنان تشکیل شده‌، اولیاء‌دم تقاضای قصاص ب. ک. را کرده‌اند. مصدوم، وکیل اولیاء‌دم تقاضای قصاص متهم ردیف اول و مجازات ب. ف. را به عنوان معاون در قتل نموده است. ی. ب. اظهار نموده‌اند از ب. ک. شاکی است و تقاضای رسیدگی دارد متهم ب. ک. در مقام دفاع از خود اظهار نموده فقط تیر اول را که به پای مقتول اصابت کرده، او شلیک نموده و تیرهای بعدی را ب. تیراندازی کرده است. متهم منکر خریداری یا به امانت گرفتن سلاح شده و از دادن پاسخ لازم در مورد نحوه اکتساب آن طفره رفته است و نهایتا اظهار نموده ب. ف. اسلحه را برای من آورده بود. دادگاه طی یک روند محاکماتی مفصل و طرح سئوالات متعدد و تلاش برای کشف زوایای مبهم و پیچیده قضیه که ناشی از تناقض‌گوئی و طفره رفتن متهم ردیف اول از بیان واقعیات و نسبت دادن قتل به دیگری (ب. ف.) پس از استماع دفاعیات متهمان دیگر و وکلای مدافع متهان در خاتمه رسیدگی با توجه به گواهی حصر وراثت مقتول، نظریه تخصصی کارشناس سلاح، گواهی فوت مقتول، شکایت اولیاء‌دم مقتول وجود اختلاف و عداوت شخصی بین مقتول و متهم مذکور (ب. ک.)... تیراندازی به منزل مشارالیه که آن را منتسب به یکی از رفقای مقتول دانسته که این امر را با الف. ک. در میان گذاشته و در محلی که برای صلح و سازش حضور یافته‌اند، متهم تیراندازی کرده و مقتول با چاقو وی را مجروح کرده است. اثبات حضور متهم در محل قتل و شهادت شهود و مطلعین و افراد حاضر در محل و شناسائی وی توسط مطلعاتی که از قبل وی را می‌شناخته‌اند و محل استقرار وی در جلو خودرو و سمت شاگرد‌، اظهارات یکی از همراهان متهم به نام ب. ف. در مورد رفتن به در منزل شخصی به نام ح. س. (اخذ سلاح کلاشینکف با دو خشاب پرفشنگ و مردود بودن دفاعیات متهم مذکور در مورد تیراندازی وهله دوم توسط ب. ف. و هماهنگی و مطابقت بین اظهارات شهود و اظهارات ب. ف.، بزهکاری وی (ب. ک.) را احراز کرده مستندا به بند الف ماده 290 و مواد 211 و 348 و 350 ، 381 و 417 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 از لحاظ قتل عمدی به قصاص نفس از طریق به دارآویختن در زندان خرم‌آباد پس از استیذان و پرداخت سهم صغار از ناحیه اولیاء‌دم کبیر مقتول، از لحاظ شرکت در منازعه دسته‌جمعی منجر به قتل مستندا به ماده 615 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) مصوب 1375 وی را به چهار سال حبس تعزیری با احتساب بازداشت قبلی و در مورد حمل سلاح و مهمات جنگی به نحوه غیرمجاز به استناد بند پ ماده 6 قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز و... مصوب 1390 . وی را به پنج سال و شش ماه حبس تعزیری و ضبط سلاح و مهمات مکشوفه و در مورد ایراد جرح به ی. ب. به استناد مواد 448 و 449 و 462 و 713 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 وی را به پرداخت یک دهم دیه کامل بابت جرح کف پای راست (سوراخ ورودی نافذه در پا) و جرح پای راست (سوراخ خروجی) و چهار صدم دیه کامل مرد مسلمان از لحاظ ارش خردشدگی استخوان کف پای راست که بدون عیب بهبود یافته است، یک صدم دیه کامل مرد مسلمان از حیث آسیب به بافت نرم پای راست در پی عمل جراحی ثابت‌سازی، و به استناد ماده 614 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 (دادگاه اشتباها 1392 ذکر کرده است) وی را به شش سال حبس تعزیری؛ و ب. ف. را از لحاظ معاونت در قتل عمدی به استناد بند الف ماده 127 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 به بیست سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و از لحاظ مشارکت در نزاع دسته‌جمعی منتهی به قتل به استناد ماده 615 قانون مجازات اسلامی 1392 به چهار سال حبس تعزیری و از حیث حمل سلاح و مهمات جنگی به نحو غیرمجاز به استناد بند پ ماده 6 قانون قاچاق سلاح و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات به نحو غیرمجاز مصوب 1390 به پنج سال حبس تعزیری محکوم کرده است. وکلای مدافع متهمان طی لوایحی به دادنامه صادره، اعتراض کرده‌اند، پرونده به دفتر دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای فرج اللهی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای مهرداد حبیبی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای نقض دادنامه را دارم. در خصوص دادنامه فرجا‌م‌خواسته مشاوره نموده چنین رای می‌دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به موارد زیر رای فرجام‌خواسته قابل ابرام نمی‌باشد: 1 - دادگاه مقررات لازم‌الرعایه مواد 387 تا 389 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 را رعایت نکرده است 2 - دو نفر از فرزندان متقول در سن صغر هستند و طبق ماده 356 قانون مجازات اسلامی در این مورد ولی آنان، ولی امر است که طبق ماده مرقوم رئیس قوه قضائیه با استیذان از مقام رهبری در صورت موافقت ایشان اختیار آن را به دادستان‌های مربوطه تفویض می‌کند ولی در پرونده امر قیم صغار که از چنین حقی (حق ولایت بر صغار) برخوردار نیست از قبل آنان تقاضای قصاص کرده است. 3 - در صحنه قتل اصولا یک نفر نقش اصلی و فعال را بازی کرده و اقدام به شلیک دو خشاب گلوله جنگی نموده است و نزاعی صورت نگرفته تا منازعه منجر به قتل مورد پیدا کند و درگیری بین مقتول و متهم و ف. رخ داده، در صحنه دیگری در مقابل منزل م. ش. بوده که ارتباطی به صحنه قتل نداشته است، لذا محکومیت متهمان به لحاظ شرکت در منازعه وجاهت نداشته است. 4 - تیر اصابت کرده به ی. ب. از یک طرف وارد شده و از طرف دیگر خارج گردیده که طبق تبصره 2 ماده 713 قانون مجازات اسلامی دو جراحت نافذه محسوب و دو فقره دیه به آن تعلق می‌گیرد. 5 - آسیب وارده به نسوج نرم پا به علت عملیات جراحی و تثبیت‌سازی رابطه سببیت مستقیم با رفتار مرتکب ندارد و نمی‌توان آن را به متهم نسبت داد. 6 - انتساب حمل سلاح به ب. ف. با ادله موجود در پرونده که به نفع او جاری است موجه نیست، فلذا دادنامه فرجام‌خواسته را نقض و رسیدگی به شعبه دیگر دادگاه کیفری یک مرکز استان (خرم آباد) محول می‌شود.

رئیس و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور

رضا فرج اللهی - عبدالحمید مرتضوی

منبع
برچسب‌ها